مهرسامهرسا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 9 روز سن داره

مهرسا دختر رویاها

اولین آرایشگاه

مامانی چند روز پیش بر خلاف نظر بابایی بردمت آرایشگاه آخه موهات خیلی بد فرم شده بود و اجازه بستن و یا حتی شونه زدن بهمون نمیدادی و من با وجود نارضایتی بابایی موهاتو کوتاه کردم. قبل از رفتن گفتم حتما خیلی اذیت میکنی و اجازه نمیدی که موهات کوتاه بشه ولی شما مثل یه خانم مودب نشستی و اجازه کار دادی.ولی انصافا کار اون سالن هم حرف نداشت و با بچه ها خیلی خوب رفتار میکردن و من خیلی راضی بودم.   اینم موهای به هم تابیده و نامرتب شما   اینم از دختر مودب و مرتب ما     ...
14 مرداد 1394

روزهایی که گذشت....

از آخرین باری که فرصتی دست داد تا وبلاگ را آپ کنم زمان نسبتا زیادی گذشته... این روزا اتفاقای زیادی برامون افتاد از جمله اینکه بابایی از اشکنان منتقل شدن محمودآباد کوار و خونه ماهم اومد کوار. اینجا بهتره حداقل میدونم که دیگه به شیراز و خانواده نزدیک تریم و برای روحیه هممون خوبه. و مهمترین چیز اینه که دختر مامان دیگه میتونه جمله ترکی بگه آخه نزدیک خانواده مامانی هستی و مجبوری ترکی رو یاد بگیری و من از این لحاظ خیلی خوشحالم. یه چیز دیگه مهرسای من کلاسشو پیش زویا جون شروع کرده و خیلی هم دوست داره که بره پیش خاله زویا.و هر هفته منتظره که پنجشنبه برسه و خانم بره پیش خاله جون.       ...
14 مرداد 1394
1